جدول جو
جدول جو

معنی اسب دوست - جستجوی لغت در جدول جو

اسب دوست(اَ)
اسب باز
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ)
ابوسعید عبدالرحمن بن محمد. ادیب و لغوی خراسانی در قرن پنجم هجری. شاگردجوهری صاحب صحاح. و او را کتبی در نحو و لغت هست
لغت نامه دهخدا
(اِ بَ)
ابن محمد بن حسن بن اسعد بن شیرویۀ دیلمی، مکنی به ابومنصور. از شاعران بود و در حدیث نیز دست داشت. از ابوعبدالله بن حجاج شعر وی را روایت کرد و از عبدالعزیز بن نباته حدیث روایت دارد. بوضعی مبالغه آمیز از مذهب شیعه پیروی میکرد و چه بسا که در شعر راه و روش ابن حجاج را می پیمود، و این برحسب گفتار ابوسعد بن سمعانی است. و هم او آرد که بسال 469 هجری قمری درگذشت و گفت برخی گفته اند وی از تشیع برگشت ولی این گفتار را ابن ابی طی در تألیف خود درباره امامیه رد کرده است و ابن سمعانی نام وی را اسپهدوست (بسین) آورده و قصیدۀ طویلی از وی نقل کرده است که در آن از رفض و تشیع تبری جسته است، چنانکه در آن قصیده گوید:
و اذا سألت عن اعتقادی قلت ما
کانت علیه مذاهب الابرار
اهوی النبی و آله و صحابه
و التابعین لهم من الاخیار
و اقول خیرالناس بعد محمد
صدّیقه و انیسه فی الغار
ثم الثلاثه بعده خیرالوری
اکرم بهم من ساده اطهار
هذا اعتقادی و الذی ارجو به
فوزی و عتقی من عذاب النار
یا رب انی قد اتیتک تائباً
من زلتی یا عالم الاسرار
و عدلت عما کنت معتقداً له
فی الصحب صحب نبیک المختار.
(از لسان المیزان ج 1 ص 461)
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ دُوْ وُ)
یکی از صور شمالی.
لغت نامه دهخدا